عرفات عشق
چه قدر تشنه دنیا بود...
ری سرابی بود...
او تشنه ...
شمشیر کشید...بر خون خدا...
وسراب ناپدید شد...
.
.
.
وری پاک ماند از قدوم منحوسش...
و ری شد کربلای دوم حسین...
من زار سیدالکریم بری کمن زار سیدالشهدا بکربلا...
کربلا ... کربلا ... کربلا...
نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت
12:50 عصر توسط حنانه .ق نظرات ( ) |
Design By : Pichak |